- ولادت امیرالمومنین علیه السلام
- بازدید: 20
قضاوت درباره ی مادر نوزادان پسر
- ولادت امیرالمومنین علیه السلام
- بازدید: 20
یکی از موضوعات قضاوت های حضرت علی، مشخص کردن مادر نوزادان بود، در ان زمان با توجه به فرهنگ پایین افراد جامعه، نوزاد پسر را بیشتر از دختر می خواستند و همین موضوع باعث داستان های بیشماری می شد.
ادعای دو زن در مورد یک کودک پسر
عصر خلافت عمر بود . دو زن در مورد پسر بچه ای ، نزاع داشتند و هر کدام ادعا می کردندکه آن پسر، از آنهاست؛ ولی هیچ کدام برای ادعای خود دلیلی نداشتند و کسی در مورد این پسر، جز این دو نفر ، ادعایی نداشت.
عمر در مورد حل این مشکل ، فروماند و به حضرت علی علیه السلام متوسل شد. حضرتآن دو زن را به حضور طلبید و آنها را نصیحت و سپس تهدید کرد که حقیقت را بگویند؛ ولی آنها همچنان بر ادعای خود، پافشاری می کردند.
حضرت علی علیه السلام که دیدند آنها دست بردار نیستند، وارد عمل شدند و فرمودند: ((اره ای بیاورید)).
آن دو زن گفتند: می خواهی با اره چه کار کنی؟
علی علیه السلام فرمود: ((می خواهم این پسر بچه را با اره، دو نصف کنم و هر نصف آن را بهیکی از شما بدهم)).
یکی از زنان، سکوت کرد، ولی صدای ناله دیگری بلند شد و گفت: خدا را، خدا را ! اگر می خواهید چنین کنید، من از حق خودم گذشتم.
علی علیه السلام فرمود:((الله اکبر! این پسر فرزند توست و فرزند آن زن خاموش نیست.اگر پسر او بود، از روی مهر مادری فریادش بلند می شد)).
آن گاه، زن دیگر اعتراف کرد که آن کودک، فرزند او نیست. صدای صلوات و تکبیر حاضران در مجلس بلند شد.
کشف فرزند راستین از طریق وراثت
عصر خلافت عمر بود . زنی را نزد عمر آوردند و گفتند: پیر مردی با این زن، ازدواج کرده و هنگام آمیزش، بر روی شکم این زن، مرده است. زن، پس از نه ماه، پسری به دنیا آورد و مدعی شده است که این فرزند، پسر همان پیرمرد است؛ ولی فرزندان آن زن ادعا می کنند که این زن، زنا کرده و این پسر، برادر ما نیست و از ارث پدر، محروم است.
عمر، دستور داد تا آن زن را به جرم زنا، سنگسار کنند.
در مسیر راه، چشم آن زن به حضرت علی علیه السلام افتاد. نوشته ای به او داد که در آن آمده بود: ای پسر عموی رسول خدا ! من حجت و برهان دارم به دادم برس.
علی علیه السلام آن نوشته را خواند و آن گاه فرمود:
((این زن، از روز ازدواج و روز آمیزش وچگونگی آمیزش با شوهرش به شما خبر می دهد. او را برگردانید)).
فردای آن روز، علی علیه السلام چند کودک هم سن پسر آن زن را فرا خواندند و به آنها فرمودند: ((با این کودک بازی کنید)).
وقتی سرگرم بازی شدند، علی علیه السلام صدا زدند((ای کودکان! بنشینید)).
همه نشستند. پس از مدتی دوباره فرمودند:((ای کودکان! بایستید)).
همه آن کودکان، بی درنگ ایستادند؛ ولی کودک زن یاد شده دست هایش را بر زمین نهاد وبا زحمت برخاست.
حضرت او را نزد خود طلبید و ارث او را از اموال پدرش گرفت و در اختیار او گذاشت و به برادران دروغگویش هر کدام جداگانه حد زد و آنها را تأدیب کرد تا دیگر به کسی تهمت نزنند.
عمر گفت: از کجا دریافتی که این کودک، پسر همان پدر است؟
علی علیه السلام در پاسخ فرمودند:((از این که این کودک، با زحمت و تکیه بر زمین برخاست،فهمیدم که فرزند همان پیرمرد ناتوان است)).
مشخص کردن مادر پسر بچه
عصر خلافت عمر بود . دو زن به حضور او آمدند و در مورد یک دختر بچه و یک پسر بچه ، اختلاف داشتند . هر دو می گفتند که پسر ، از آن آنهاست و دختر را از خود دور می ساختند .
عمر، در قضاوت فرو ماند و گفت : ابوالحسن (حضرت علی علیه السلام ) ، کجاست، آنها را به حضور او ببرید ؟
حضرت علی علیه السلام را دعوت کردند . ایشان ، حاضر شدند و ماجرا را به اطلاع ایشان رساندند . حضرت دو استکان طلبید و آنها را وزن کرد . سپس دستور دادند تا هر کدام از دو زن ، شیر خود را در یکی از دو استکان بدوشد و وقتی پر شدند ، آن استکان ها را بیاورند.
آن ها چنین کردند و استکان های پر از شیر را آوردند . علی علیه السلام آن دو استکان را وزن کرد . یکی از آن ها سنگین تر شد .
فرمود : مادر این پسر ، همان زنی است که شیرش از شیر زن دیگر سنگین تر است ، و دختر ، از آن زنی است که شیرش سبک تر است .
عمر از علی علیه السلام پرسید : به چه دلیلی این سنگینی و سبکی شیر را معیار برای تعیین پسر و دختر قرار دادی ؟
علی علیه السلام فرمود : خداوند متعال ، در ارث حق پسر را دو برابر حق دختر قرار داده است. مادر دختر گریه سر داد و اعتراف کرد به درستی قضاوت حضرت علی علیه السلام.
از آن روز طبیب ها همین آزمایش را با شیر، اساس استدلال به پسر یا دختر ، قرار دادند.
منبع : الإرشاد،ج1،ص 196-کتاب قضاوتهای حضرت علی (ع)نوشته ی محمد محمدی اشتهاردی .
منبع : الکافی ،ج7،ص424-تهذیب الاحکام ،ج6،ص306-کتاب قضاوتهای حضرت علی(ع)
منبع : مناقب آل ابی طالب،ج2،ص367-کتاب قضاوتهای حضرت علی(ع)