- ولادت امیرالمومنین علیه السلام
- بازدید: 13
هشدارهای حضرت علی
- ولادت امیرالمومنین علیه السلام
- بازدید: 13
هشدار، از به هوش باش می آید، یعنی حواست را جمع کن، بدان و آگاه باش، در مطلب هشدارهای حضرت علی، سخنانی را می شنویم .که انگار حضرت علی، ما را از خطراتی برحذر می دارند.
ضدّ ارزشها و هشدارها
مردى از امام درخواست اندرز کرد، ایشان فرمودند: از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى اندازد، در دنیا چونان زاهدان، سخن مى گوید، اما در رفتار همانند دنیا پرستان است، اگر نعمتها به او برسد سیر نمى شود، و در محرومیّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسید شکر گزار نیست، و از آنچه مانده زیاده طلب است.
دیگران را پرهیز مى دهد، اما خود پروا ندارد، به فرمانبردارى امر مى کند، اما خود فرمان نمى برد، نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهکاران را دشمن دارد، اما خود یکى از گناهکاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت، پافشارى دارد.
اگر بیمار شود پشیمان مى شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانى هاست، در سلامت مغرور و در گرفتارى نا امید است، اگر مصیبتى به او رسد، به زارى خدا را مى خواند، اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند.
براى دیگران که گناهى کمتر از او دارند نگران، و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است. اگر بى نیاز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهیدست گردد، مأیوس و سست شود. چون کار کند در آن کوتاهى ورزد، و چون چیزى خواهد زیاده روى نماید، چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر انداز، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزیند، عبرت آموزى را طرح مى کند، امّا خود عبرت نمى گیرد، در پند دادن مبالغه مى کند، امّا خود پند پذیر نمى باشد.
سخن بسیار مى گوید، امّا کردار خوب او اندک است براى دنیاى زودگذر تلاش و رقابت دارد امّا براى آخرت جاویدان آسان مى گذرد سود را زیان، و زیان را سود مى پندار از مرگ هراسناک است امّا فرصت را از دست مى دهد.
گناه دیگرى را بزرگ مى شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را کوچک مى پندارد، طاعت دیگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ مى داند، مردم را سرزنش مىکند، امّا خود را نکوهش نکرده با خود ریاکارانه بر خورد مى کند.
خوشگذرانى با سرمایه داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حکم مى کند، امّا هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حکم نخواهد کرد، دیگران را هدایت، امّا خود را گمراه مى کند، دیگران از او اطاعت مى کنند، و او مخالفت مى ورزد، حق خود را به تمام مى گیرد، امّا حق دیگران را به کمال نمى دهد، از غیر خدا مى ترسد، امّا از پروردگار خود نمى ترسد.
مى گویم: (اگر در نهج البلاغه جز این حکمت وجود نداشت، همین یک حکمت براى اندرز دادن کافى بود این سخن، حکمتى رسا، و عامل بینایى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب اندیشه است)
هشدار از غرور زدگى ها
خطبه 223
(به هنگام تلاوت آیه 6 سوره انفطار، «اى انسان، چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است» فرمود)
برهان گناهکار، نادرست ترین برهانها است، و عذرش از توجیه هر فریب خورده اى بى اساس تر، و خوشحالى او از عدم آگاهى است. اى انسان چه چیز تو را بر گناه جرأت داده و در برابر پروردگارت مغرور ساخته و بر نابودى خود علاقه مند کرده است؟
آیا بیمارى تو را درمان نیست و خواب زدگى تو بیدارى ندارد؟ چرا آنگونه که به دیگران رحم مى کنى، به خود رحم نمى کنى؟ چه بسا کسى را در آفتاب سوزان مى بینى بر او سایه مى افکنى یا بیمارى را مىنگرى که سخت ناتوان است، از روى دلسوزى بر او اشک مى ریزى، امّا چه چیز تو را بر بیمارى خود بى تفاوت کرده و بر مصیبتهاى خود شکیبا و از گریه بر حال خویشتن باز داشته است در حالى که هیچ چیز براى تو عزیزتر از جانت نیست چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بیدار نکرده است در حالی که در گناه غوطه ور، و در پنجه قهر الهى مبتلا شده اى ؟
نکوهش تکبر و خودپسندى شیطان
خطبه 192 معروف به «قاصعه»
شیطان بر آدم علیه السّلام به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت، و با تکیه به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد.
پس شیطان دشمن خدا و پیشواى متعصّبها و سر سلسله متکبّران است، که اساس عصبیّت را بنا نهاد، و بر لباس کبریایى و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگى را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنى را از تن در آورد.
آیا نمىنگرید که خدا به خاطر خود بزرگ بینى، او را کوچک ساخت و به جهت بلند پروازى او را پست و خوار گردانید پس او را در دنیا طرد شده، و آتش جهنّم را در قیامت براى او مهیّا فرمود.
آزمایشها درمان تکبّر
خداوند اگر اراده مىکرد، آدم علیه السّلام را از نورى که چشمها را خیره کند، و زیباییش عقلها را مبهوت سازد، و عطر و پاکیزگىاش حس بویایى را تسخیر کند مىآفرید، که اگر چنین مىکرد، گردنها در برابر آدم فروتنى مىکردند، و آزمایش فرشتگان براى سجده آدم علیه السّلام آسان بود، امّا خداوند مخلوقات خود را با امورى که آگاهى ندارند آزمایش مىکند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبّر و خودپسندى را از آنها بزداید، و خود بزرگ بینى را از آنان دور کند. پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوششهاى مداوم او را با تکبّر از بین برد.
او شش هزار سال عبادت کرد که مشخّص مىباشد از سالهاى دنیا یا آخرت است، امّا با ساعتى تکبّر همه را نابود کرد، چگونه ممکن است پس از ابلیس، فرد دیگرى همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند نه، هرگز خداوند هیچ گاه انسانى را براى عملى وارد بهشت نمىکند که براى همان عمل فرشتهاى را محروم سازد. فرمان خدا در آسمان و زمین یکسان است ، و بین خدا و خلق، دوستى خاصّى وجود ندارد که به خاطر آن، حرامى را که بر جهانیان ابلاغ فرموده حلال بدارد
عبرت گرفتن از دنیا
خطبه ی 226
اى بندگان خدا بدانید، شما و آنان که در این دنیا زندگى مى کنید، بر همان راهى مى روید که گذشتگان پیمودند.
آنان زندگانى شان از شما طولانى تر، خانه هاىشان آبادتر، و آثارشان از شما بیشتر بود، که ناگهان صداهایشان خاموش، و وزش بادها در سرزمینشان ساکت، و اجسادشان پوسیده، و سرزمینشان خالى، و آثارشان ناپدید شد.
قصرهاى بلند و محکم، و بساط عیش و بالشهاى نرم را به سنگها و آجرها، و قبرهاى به هم چسبیده تبدیل کردند، گورهایى که بناى آن بر خرابى، و با خاک ساخته شده است.
گورها به هم نزدیک، اما ساکنان آنها از هم دور و غریبند، در وادى وحشتناک به ظاهر آرام، امّا گرفتارند، نه در جایى که وطن گرفتند انس مى گیرند، و نه با همسایگان ارتباطى دارند، در صورتى که با یکدیگر نزدیک، و در کنار هم جاى دارند. چگونه یکدیگر را دیدار کنند در حالى که فرسودگى آنها را در هم کوبیده، و سنگ و خاک آنان را در کام خود فرو برده است.
شما هم راهى را خواهید رفت که آنان رفته اند، و در گرو خانه هایى قرار خواهید گرفت که آنها قرار دارند، و گورها شما را به امانت خواهد پذیرفت، پس چگونه خواهید بود که عمر شما به سر آید و مردگان از قبرها برخیزید.
“در آن هنگام که هر کس به اعمال از پیش فرستاده آزمایش مى شود، و به سوى خدا که مولا و سرپرست آنهاست باز مى گردد، و هر دروغى را که مى بافتند براى آنان سودى نخواهد داشت.”(یونس30)
سیماى منافقان
اى بندگان خدا شما را به ترس از خدا سفارش مىکنم، و شما را از منافقان مىترسانم، زیرا آنها
گمراه و گمراه کنندهاند، خطاکار و به خطاکارى تشویق کنندهاند، به رنگهاى گوناگون ظاهر مىشوند، از ترفندهاى گوناگون استفاده مىکنند، براى شکستن شما از هر پناهگاهى استفاده مىکنند، و در هر کمینگاهى به شکار شما مىنشینند، قلبهایشان بیمار، و ظاهرشان آراسته است، در پنهانى راه مىروند، و از بیراههها حرکت مىکنند. وصفشان دارو، و گفتارشان درمان، امّا کردارشان دردى است بى درمان، بر رفاه و آسایش مردم حسد مىورزند، و بر بلاء و گرفتارى مردم مىافزایند، و امیدواران را نا امید مىکنند.
آنها در هر راهى کشتهاى، و در هر دلى راهى، و بر هر اندوهى اشکها مىریزند، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض مىدهند، و انتظار پاداش مىکشند، اگر چیزى را بخواهند اصرار مىکنند و اگر ملامت شوند، پرده درى مىکنند، و اگر داورى کنند اسراف مىورزند.
آنها برابر هر حقّى باطلى، و برابر هر دلیلى شبههاى، و براى هر زندهاى قاتلى، و براى هر درى کلیدى، و براى هر شبى چراغى تهیّه کردهاند. با اظهار یأس مىخواهند به مطامع خویش برسند، و بازار خود را گرم سازند، و کالاى خود را بفروشند، سخن مىگویند اما به اشتباه و تردید مىاندازند، وصف مىکنند امّا فریب مىدهند، در آغاز، راه را آسان و سپس در تنگناها به بن بست مىکشانند، آنها یاوران شیطان و زبانههاى آتش جهنّم مىباشند: «آنان پیروان شیطانند، و بدانید که پیروان شیطان زیانکارانند»