شنیده ایم که به پیامبر بزرگ اسلام پیامبر امی می گویند، اما امی...
شنیده ایم که به پیامبر بزرگ اسلام پیامبر امی می گویند، اما امی به چه معناست؟ در مطلب زیر تحقیق کاملی پیرامون معانی مختلف امی عنوان شده است. درباره واژه امی هم از نظر ریشهیابی و هم از نظر معنی و مفهوم آن اختلاف نظر وجود دارد:
- عده ای گفتهاند: امی منسوب به ام(مادر) است.
- عده دیگر عقیده دارند که امی منسوب به امالقری (مکه) است
- دسته سوم اظهار داشتهآند که امی منسوب به امت است
اول آنکه: از امام باقر و امام صادق علیهما السّلام روایت شده ،حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نه تنها خواندن و نوشتن می دانست بلکه بر بیش از 70 زبان تسلط داشت و دلیل آنکه پیامبر امّی خوانده شدند به این جهت بود که او اهل “ام القری” بود. (1)
کلمه «الاُم» نیز در قرآن به معنای مکه به کار رفته است، آن جا که میفرماید: وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَمَنْ حَوْلَهَا. (2)
در زبان عربی مانند فارسی کسی که اهل شهری می باشد، با “نام آن شهر +ی” شناخته می شود به عنوان مثال فردی که اهل مکه است، مکی خوانده می شود؛ طبق این قاعده فردی که اهل ام القری می باشد، امّی خوانده می شود و این دقیقاً همان چیزی است که امام صادق علیه السّلام در مورد آیه 7 سوره شوری تاکید فرمودند؛ در آن آیه پیامبر مامور شدند تا اهالی ام القری را انذار کنند. و به خاطر آنکه پیغمبر اهل آنجا بود، لذا حضرت را امّی خواندند. (3)
یکی از وجوه خواندن مکه به “ام القری” از اینجا سرچشمه می گیرد که “ام” به معنای “منشاء” و “قری” به معنای “شهرها و سرزمین ها” می باشد و در نتیجه “ام القری” یعنی “اصل و منشاء سرزمین ها”.
براساس قرآن حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام پایه های کعبه را که حضرت آدم علیه السّلام بنیان گذاشته بود، در مکه بالا بردند؛ یعنی مکه جایگاه اولین خانه و نماد یکتا پرستی برای همه مردم و امتها محسوب می گردد (4)
دوم آن که:کلمه “ام” در عربی به معنای اساس، منشاء و ذات می باشد، به همین دلیل در عربی به مادر “ام” گفته می شود.
امی یعنی کسی که به خود مکتب و استاد و معلم ندیده و به همان سادگی و بی آلایشی است که از مادر متولد شده. پیامبر ما مکتب نرفته بود اما علم را طبق آیات “علمه شدید القوی” آیه 5 نجم و ” علمک ما لم تکن تعلم” آیه 113نساء از خداوند آموخته بود. (5)
سوم آن که: از طرف دیگر پسران حضرت ابراهیم دو تن بودند ،یکی اسحاق که از همسرش ساره ، و دیگری اسماعیل که از کنیزی به نام هاجر بود ، دلیل ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر نازایی ساره بود که البته خداوند بعد ها حاجت ساره را نیز مستجاب نموده و از او اسحاق به دنیا آمد.
یهودیان خود را از نسل اسحاق می دانند چراکه لقب فرزند اسحاق ، یعنی یعقوب “اسرائیل به معنای بنده خدا” بود لذا بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب.
تمامی پیامبران از قوم بنی اسرائیل و در نتیجه از نسل اسحاق هستند،این در حالی است که رسول الله و امیرالمومنین و به تبع آن ائمه و سادات از نسل اسماعیل هستند، بنابر این یهودیان می گفتند که تو امی هستی یعنی از امت دیگرهستی.
به جواد الائمه(ع) گفتند: مردم گمان میکنند پیامبر اسلام را به این جهت امی گفتهاند که نمیتوانست بنویسد. فرمود: لعنت خدا بر آنان باد، دروغ میگویند. این سخن آنان کجا و سخن خدا که درباره پیامبراسلام(ص) فرمود:
اوست خدایی که به میان مردمی بیکتاب، پیامبری از خودشان مبعوث داشت، تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمتشان بیاموزد اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.
چگونه میشود پیامبر خدا چیزی را نداند و به ایشان بیاموزد؟
به خدا سوگند، پیامبر اسلام به 72 زبان میخواند و مینوشت. چون اگر نمیتوانست بخواند و بنویسد، این خود نقص بزرگی برای پیامبری آن حضرت بود. در صورتی که آن بزرگوار کوچک ترین نقصی نداشت.
آن حضرت نمیخواند و نمینوشت تا بر دشمنان حضرت ثابت شود قرآن از سوی خداست و بر آن حضرت نازل میشود، نه اینکه از کسی بیاموزد و یا به دست خویش بنویسد. و خدا در این باره فرموده است:
وَمَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ (6)
تو پیش از قرآن هیچ کتابی را نمیخواندی و به دست خویش کتابی نمینوشتی. اگر چنان بود، اهل باطل به شک میافتادند.
امیرمؤمنان و دیگر اهلبیت(ع) نیز در محضر استادی زانو نزده بودند و با این حال عالم جامع علوم الاهی بودند و حتی علی(ع) کاتب رسولالله نیز بود.
یهودیان بر اساس تهاجم روانی بر پیامبر میخواستند بین مردم شایع کنند که او قرآن را از روی کتابهای یهود نوشته است. هنگامی که چنین شایع میکردند، مردم نیز میگفتند: کسی که عربی را نمیخواند، کتابهای عبری شما را کجا خوانده است؟! یهودیان مجبور بودند بگویند: خدا به او آموخته است، اگر خدا به او آموخته. پس او پیامبر است.
در مورد علم پیامبران می توان گفت: علم پیامبران الهی علیهم السّلام و برترین ایشان یعنی پنج پیامبر اولوالعزم- نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمّد علیهم السّلام – و البته والامقام ترین آنها، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خداوند است.
به عبارت دیگر آنها مدرسه نرفتند و معلمهای زمینی نداشتند بلکه مستقیماً توسط خداوند تعلیم دیدند. به عنوان نمونه، در قرآن می خوانیم که حضرت عیسی علیه السّلام در طفولیت اعلام کردند که پیامبر و بنده خداوند می باشند و خداوند کتاب را به او عطا کرده است. (7)
علومی که به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله عطا شده، علم غیب را نیز شامل می شود.
عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً الاّ من ارتضی من رسولٍ فانّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصداً لیعلم ان قد ابلغوا رسالات ربّهم و احاط بما لدیهم و احصی کلّ شیٍ عدداً
او (خداوند) دانای غیب است پس هیچکس بر غیب او آگاه نیست- مگر آنان از رسولان که از ایشان راضی است و همانا او از پیش رو و پشت سر محافظتشان می کند. تا بداند که آنان رسالات پروردگارشان را ابلاغ کردند، و خدا به آنچه نزد آنان است، احاطه دارد و (خدا) عدد همه اشیا را به شماره در می آورد. (8)
همانگونه که قرآن تایید می فرماید، خداوند علم غیب را به برگزیدگانش عطا می کند و سپس خدا آنها را که علم غیب به ایشان داده شده حفظ می کند.
به عبارت دیگر به حفظ خداوند، برگزیدگان معصومند.
همانطور که پیغمبر در خطبه غدیر و بسیاری از بیاناتشان فرموده اند، ایشان همه چیز را به حضرت علی علیه السّلام آموخته بودند؛ حضرت علی علیه السّلام هم اوست که لحظه به لحظه ی زندگی اش را با پیامبر بود، از زمانی که به دنیا آمد تا آخرین لحظه ای که پیغمبر صلی الله علیه و آله را به خاک سپرد. و پس از او هر امام برگزیده الهی این علم را به امام بعدی انتقال می داده است.
به عبارت دیگر علم پیامبر در نزد جانشینان بر حق آن حضرت -اهل بیت علیهم السّلام- به ودیعه گذاشته شده است؛ شایان تذکر است که در مورد آیه فوق حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند که حضرت علی علیه السّلام و اهل بیت علیهم السّلام از ایشان می باشند. خداوند به رسولان و آنان که از رسولان می باشند احاطه کامل دارد : “و احاط بما لدیهم و احصی کلّ شیٍ عدداً“و خدا به آنچه نزد آنان است، احاطه دارد و (خدا) عدد همه اشیا را به شماره در می آورد.
چنین علم الهی که از خداوند سرچشمه گرفته است، بر تمام علوم اکتسابی بشر احاطه دارد.
زینب عشقی
منابع
- علل الشرایع
- سوره انعام آیه 92 و7 سوره شوری
- تفسیر نورالثقلین
- سوره بقره، آیه 127 ، سوره آل عمران، آیه 96
- خاتم الانبیا، ضیاآبادی
- عنکبوت آیه 48
- سوره مریم، آیه30
- سوره جن، آیات28- 26