در سومین روزِ یکی از بهترین ماه های خدا در خانه ای از برترین خانه های زمین… هیاهویی برپاست… پدری جوان که دومین بار طعم شیرین فرزند دار شدن را تجربه می کند و بی قرار، لحظه های سخت انتظار را می گذراند… و مادری که در تب وتاب درد زادن چشم به راه کودکی است که قرار است شفاعت به دستش باشد… و بالاخره در سحرگاه سوم ماه شعبان المعظم سال چهارم هجرت، زمین تاریک به قدوم نوگل باغ رسالت منور می گردد و حسین، عزیزِ دلِ محمد و علی و فاطمه (علیهم السلام) پا به عرصه گیتی می نهد و خانه ی کوچک و باصفایشان را غرق سرور و شادی می گرداند… و عجب ولوله ای در گرفته آسمان و زمین را حوریان در بهشت هلهله کنان ملائک در آمد و شد بین عرش و فرش زمینیان تهنیت گوی قدوم مبارکش و جبرئیل امین که با خودش فطرسِ پر شکسته ی رانده شده را آورده… که فقط با تماس بال هایش با پرِ قنداقه ی حسین علیه السلام دوباره اوج بگیرد که تا همیشه بر ملائک فخر کند که : من آزاد شده ی حسینم… و چه روز مبارک و میمون و فرحناکی… و چه دلشادند اهل بیت علیهم السلام از این میلاد خجسته… و اما این روزها، ما زمینیان گرفتار بلائی خود کرده، گشته ایم و مبتلا به دوری از همه چیز… هر آنچه قدرش را ندانستیم حتی دوری از حرم های مطهر و دوری از مجالس باصفای اهل بیت علیهم السلام و محروم از گرفتن مجلسی به شادی مولودین این ماه ها… و چقدر دلتنگ آن همه نعمتِ قدر ندانسته ایم… اما امید داریم به گوشه ی چشمی از سوی ملکوتیان، که می تواند درهای رحمت و نعمت را به زودی به رویمان بگشاید، انشاالله مگر شاعر نگفته: بخشودگی اهل گنه در صف محشر وابسته به یک گردش چشمان حسین است و ما عرضه می دارم: حسین جان ما به عطوفت و بخشودگی تان در دنیا و اخرت چشم دوخته ایم نا امیدمان مکن و با همان پرِ قنداقی که شفا بخش بال ملائک گشت در این روز میلاد، دعای نجات بخش عالم را بازگو تا ما نیز آمین گویش باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج به حق شفیع روز جزاء حضرت سیدالشهداء علیه السلام
الحقیر هاشمی
آشنای دل ها
ستاره باران است آسمان امشب و زمین غرق در شادی و نور شادی است اما به سوز غمی آشنا آمیخته است. حسین می آید به دنیا سبط کوچکتر نبی …
نام حسین آشناست، آشنای دلها، همان نامی که تا قبل از او هیچ کس به این نام خوانده نشده بود.
رسول خدا نامش را نهاد
نامی که خدای جل و اعلا برایش برگزیده بود. آخر او عزیز خداست خون خداست و آقای جوانان اهل بهشت… زینت بخش عرش و فرش و کرسی و بهشت… جایگاهش دامان و دوش نبی و نور چشمان علی و میوه ی دل حضرت زهرا زبان، از وصفش قاصر و دل، سوخته ی فروغ محبتش
می آید به دنیا رهایی بخش مردمان از گمراهی و جهالت و مایه هدایت جهانیان همو که انوار محبتش تمامی موجودات عالم را فرا گرفته است.
میلادش مبارک نویسنده: فرشته سلطانی
میلاد اشک
فوج فوج ملائکه به تهنیت و شادباش فرود می آیند زمین غرق سرور و چشم به راه آسمان ستاره باران و نور افشان دلها در انتظار قدوم مبارک مولودی که شفاعت خلایق به دستان اوست نه فقط نیکان از آمدنش مسرورند که تمام بال شکستگان گنهکار به وجودش امید بسته اند تا بیاید و خیل عظیم فطرسیان را جانی دوباره دهد۰۰۰ مرهمی بر زخم های دلشان گردد… گره های کورشان را بگشاید و آشتی دهد دور افتادگان از حریم امن الهی را با دریای رحمت خداوندی… و آمد آنکه حتی در میلادش نیز اشک مهمان چشمها می گردد آخر اولین روضه خوان او خود خدا و اولین گریه کننده بر او جد و باب و مامش بودند اصلا حسین (علیه السلام ) در خلقت خدا جلوه ای دیگر دارد… چرا که او ثار الله است وسیدالشهداء است و ابا عبدالله است و پدر بندگان خدا… و همه در انتظار گرفتن انتقام خونش به دست فرزندش لحظه ها را به دعای بر فرج می شمارند یا رب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین، بظهور الحسین علیه السلام
یک ردش چشمان حسین
در سومین روزِ یکی از بهترین ماه های خدا
در خانه ای از برترین خانه های زمین…
هیاهویی برپاست…
پدری جوان که دومین بار طعم شیرین فرزند دار شدن را تجربه می کند و بی قرار، لحظه های سخت انتظار را می گذراند…
و مادری که در تب وتاب درد زادن چشم به راه کودکی است که قرار است شفاعت به دستش باشد…
و بالاخره در سحرگاه سوم ماه شعبان المعظم سال چهارم هجرت، زمین تاریک به قدوم نوگل باغ رسالت منور می گردد
و حسین، عزیزِ دلِ محمد و علی و فاطمه (علیهم السلام) پا به عرصه گیتی می نهد
و خانه ی کوچک و باصفایشان را غرق سرور و شادی می گرداند…
و عجب ولوله ای در گرفته آسمان و زمین را
حوریان در بهشت هلهله کنان
ملائک در آمد و شد بین عرش و فرش
زمینیان تهنیت گوی قدوم مبارکش
و جبرئیل امین که با خودش فطرسِ پر شکسته ی رانده شده را آورده…
که فقط با تماس بال هایش با پرِ قنداقه ی حسین علیه السلام دوباره اوج بگیرد
که تا همیشه بر ملائک فخر کند که : من آزاد شده ی حسینم…
و چه روز مبارک و میمون و فرحناکی…
و چه دلشادند اهل بیت علیهم السلام از این میلاد خجسته…
و اما این روزها، ما زمینیان گرفتار بلائی خود کرده، گشته ایم
و مبتلا به دوری از همه چیز…
هر آنچه قدرش را ندانستیم
حتی دوری از حرم های مطهر
و دوری از مجالس باصفای اهل بیت علیهم السلام
و محروم از گرفتن مجلسی به شادی مولودین این ماه ها…
و چقدر دلتنگ آن همه نعمتِ قدر ندانسته ایم…
اما امید داریم به گوشه ی چشمی از سوی ملکوتیان،
که می تواند درهای رحمت و نعمت را به زودی به رویمان بگشاید، انشاالله
مگر شاعر نگفته:
بخشودگی اهل گنه در صف محشر
وابسته به یک گردش چشمان حسین است
و ما عرضه می دارم:
حسین جان ما به عطوفت و بخشودگی تان در دنیا و اخرت چشم دوخته ایم
نا امیدمان مکن
و با همان پرِ قنداقی که شفا بخش بال ملائک گشت
در این روز میلاد، دعای نجات بخش عالم را بازگو تا ما نیز آمین گویش باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج به حق شفیع روز جزاء حضرت سیدالشهداء علیه السلام
الحقیر هاشمی
آشنای دل ها
ستاره باران است آسمان امشب
و زمین غرق در شادی و نور
شادی است اما به سوز غمی آشنا آمیخته است.
حسین می آید به دنیا
سبط کوچکتر نبی …
نام حسین آشناست،
آشنای دلها،
همان نامی که تا قبل از او هیچ کس به این نام خوانده نشده بود.
رسول خدا نامش را نهاد
نامی که خدای جل و اعلا برایش برگزیده بود.
آخر او عزیز خداست
خون خداست
و آقای جوانان اهل بهشت…
زینت بخش عرش و فرش و کرسی و بهشت…
جایگاهش دامان و دوش نبی
و نور چشمان علی
و میوه ی دل حضرت زهرا
زبان، از وصفش قاصر
و دل، سوخته ی فروغ محبتش
می آید به دنیا
رهایی بخش مردمان از گمراهی و جهالت
و مایه هدایت جهانیان
همو که انوار محبتش تمامی موجودات عالم را فرا گرفته است.
میلادش مبارک
نویسنده: فرشته سلطانی
میلاد اشک
فوج فوج ملائکه به تهنیت و شادباش فرود می آیند
زمین غرق سرور و چشم به راه
آسمان ستاره باران و نور افشان
دلها در انتظار قدوم مبارک مولودی که
شفاعت خلایق به دستان اوست
نه فقط نیکان از آمدنش مسرورند
که تمام بال شکستگان گنهکار
به وجودش امید بسته اند
تا بیاید و خیل عظیم فطرسیان را
جانی دوباره دهد۰۰۰
مرهمی بر زخم های دلشان گردد…
گره های کورشان را بگشاید
و آشتی دهد دور افتادگان
از حریم امن الهی را
با دریای رحمت خداوندی…
و آمد آنکه حتی در میلادش نیز اشک مهمان چشمها می گردد
آخر اولین روضه خوان او خود خدا
و اولین گریه کننده بر او جد و باب و مامش بودند
اصلا حسین (علیه السلام ) در خلقت خدا جلوه ای دیگر دارد…
چرا که او ثار الله است
وسیدالشهداء است
و ابا عبدالله است و
پدر بندگان خدا…
و همه در انتظار گرفتن انتقام خونش به دست فرزندش لحظه ها را به دعای بر فرج می شمارند
یا رب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین، بظهور الحسین علیه السلام
نویسنده: اعظم السادات هاشمی